به نام صاحب بی کران هستی قدرت مطلق
جلسه ی ششم از دور چهل و سوم مسافران خانم شعبه اکادمی به نگهبانی و استادی جناب مهندس و دبیری خانم فرزانه در تاریخ [ 98/9/19 ] روز سه شنبه در ساعت [ 8/30 ] با دستور جلسه ی [ بی کران ] آغاز به کار نمود .
گویند که : مجنون از شوق عشق لیلی به میان صفوف نماز گزاران افتاد . نماز را شکسته و با چوب وی را بزدند . گفت : چگونه است ؟ گفتند میان ما و خداوند حایل گشتی و نماز از دست برفت . مجنون ، خون از دهان پاک کرد و بگفت : جذبه ی عشق لیلی شد تا صفوف نمازتان را نبینم ، شما چگونه در هنگام وصل الهی مرا دیدید ؟ حایل بین شما و خداوند من نیستم ، بلکه خود هستید . نفس خویش از میانه بردارید تا به وصل برسید .
، ,ی ,نماز ,کران ,بی ,جناب ,بی کران ,جناب مهندس ,عشق لیلی ,و خداوند ,بگفت جذبه
درباره این سایت