محل تبلیغات شما
بنام خداوند بخشنده ی بخشایش گر




ما نشئه که می شدیم می گفتیم که ترک می کنم اما تا به خماری می افتادیم دوباره مصرف می کردم .
شبی در حال مستی عهد بستم               چو هوش آمد به جا عهدم شکستم 
اگر بار دیگر دیدی که مستم                    سر عهدی که بستم ؛ باز هستم 
منم موقع نشئگی دست خود را می سوزاند م که دیگر مصرف نمی کنم ولی نمی شد .‌استاد می گوید : شنا به غیر از جسم جان خود ( کالبد دوم ، روح یا همان نفس ) را هم از بین برده بودیم .‌

پیام سی دی اضافه وزن قسمت چهارم از آقای مهندس

متن سی دی سبزه ها از مهندس

متن سی دی مجاز از آقای امین

  ,کنم ,نمی ,مصرف ,جان ,شنا ,    ,نمی شد ,ولی نمی ,کنم ولی ,نمی کنم

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Jamel's notes utmytize آموزش تجارت الکترونیک دنیای من آوای دل از شـهر امام مهربانی ها : مشهد مقدّس downkunlitab کاش آسمان آبی بود اشعار شب یلدا taiknowmucho Ismael's game